تحول ظاهری لیلا اوتادی و پژمان بازغی در سریال تلویزیونی تازه منتشر شده

سریال «مهمانکشی»، به کارگردانی احمد کاوری، در دقایق ابتدایی خود توانسته توجهات زیادی را بهسمت خود جلب کند؛ نمایشی با محتوای تاریخی و مذهبی که روایتی از یکی از بحرانیترین دورههای تاریخ تشیع را ارائه میدهد.
اما سوال اصلی این است که آیا این مجموعه در زمینه درام تاریخی توانسته انتظارات بینندگان را که با سریال «مختارنامه» آشنایی دارند، برآورده کند؟ برای رسیدن به یک قضاوت نهایی، لازم است منتظر قسمتهای آینده و رویدادهای آتی این سریال باقی بمانیم.
سریال «مهمانکشی» با رویکردی نوین و بیپروا به روایتهای تاریخی، میکوشد تصاویری باکیفیت و هنرمندانه را به نمایش بگذارد. استفاده از قاببندیهای گوناگون و تکنیکهای روایی مانند فلاشبک و عدم پایبندی به روایتهای خطی، این اثر را به تجربهای یکتایی در تلویزیون تبدیل کرده است.
سازندگان این مجموعه با بهرهگیری از جلوههای بصری مدرن و کمابیش استفاده از هوش مصنوعی در بهبود کیفیت تصویر، نشان دادهاند که به دنبال نزدیک کردن هنر تصویر به زبان امروز و جلب نظر بیننده کنونی هستند. این رویکرد، بهویژه در آثار تاریخی که معمولاً با احتیاط و محافظهکاری همراه بودند، حرکتی خلاقانه و قابلتحسین محسوب میشود.
با وجود این تلاشهای نوآورانه، در برخی موارد نشانههایی از عدم همخوانی در روایت یا ناهماهنگی فضاسازی به چشم میخورد. اما این نقصها از جرأت و شیوه نوین این اثر نمیکاهد. میتوان «مهمانکشی» را گام مثبتی در راستای نوزایی سریالهای تاریخی با نگاهی مدرن دانست؛ حرکتی که در صورت استمرار و حمایت، قابلیت بازگشت به این ژانر کمرنگشده را دارد.
محمدمهدی فیاضیکیا، نویسنده فیلمنامه «مهمانکشی»، در طراحی مسیر کلی داستان ی هوشمندانه و تأثیرگذار داشته است. او با تمرکز بر شخصیت مسلمبن عقیل، سعی در خلق روایت تدریجی از قهرمان تراژیکی کرده که ظرفیت بالایی برای ایجاد همذاتپنداری در بینندگان، چه در عرصه تاریخ و چه در درام، دارد. این و نحوه چینش وقایع نمایانگر تسلط نویسنده بر عناصر دراماتیک و توانایی او در بازآفرینی یک واقعه تاریخی با بیانی داستانی است.
با این حال، یکی از چالشهای اساسی در روایت به نحوه دیالوگنویسی مربوط میشود. دیالوگها در برخی قسمتها با نوسان زبانی مواجهاند؛ گاهی با بیان روزمره و ساده، و گاهی با ادبیاتی سنگین که از حالوهوای شخصیتها فاصله میگیرد. این عدم همگونی میتواند تا حدودی توجه بیننده را مختل کند، بهویژه در آثاری که هویت تاریخی شخصیتها با لحن گفتار آنها مرتبط است.
اما نباید از تلاشهای ستودنی نویسنده برای ایجاد فضایی انسانی، قابل لمس و قابل باور برای شخصیتهای بزرگ تاریخی غافل شد. فیاضیکیا تلاش کرده تصویری انسانیتر از مسلمبن عقیل ارائه دهد؛ نه مجرداً به عنوان یک نماد مذهبی، بلکه بهعنوان شخصیتی که با تردیدها و اندیشههای خود درگیر است.
این نگاه، در کنار حفظ ارزشهای محتوایی، گامی حیاتی در راستای معاصر کردن زبان روایتهای مذهبی در تلویزیون محسوب میشود. نگاهی که با رفع برخی ناهماهنگیها در دیالوگها، میتواند به نمونهای موفقتر در این زمینه تبدیل گردد.
ترکیب بازیگران در سریال «مهمانکشی» نمایانگر تلاشی برای ایجاد تنوع و بهرهمندی از تجربههای مختلف بازیگری است. حضور چهرههای با سابقه مانند بهرام ابراهیمی در نقش معاویه و رحیم نوروزی، نمایانگر پختگی و اعتماد به نفس در اجرا در این اثر است. این دو بازیگر با تسلط بر نقشهای خود توانستهاند شخصیتهایی قابل باور و تأثیرگذار را به تصویر بکشند.
در مقابل، بخشهایی از اجرای بازیگران حالوهوای تئاتری دارند و در برخی موارد به سمت اغراق میروند؛ ویژگیای که شاید ناشی از رویکرد کلاسیک در برخی تولیدات تاریخی باشد. با اینحال، همین ها به سریال هویتی بصری و نمایشی خاص بخشیدهاند.
حساسترین نقش سریال، یعنی مسلمبن عقیل، به بازیگر جوانی به نام بهراد محمدی سپرده شده است. این چهره نوظهور با وجود تجربه کمتر، در بعضی لحظات توانسته بار احساسی و تراژیک نقش را بهخوبی منتقل کند. اجرای او هرچند در برخی صحنهها نیاز به ظرافت بیشتری دارد، اما ورود او نویدبخش ظهور بازیگری تازهنفس در عرصه درام تاریخی است.
پژمان بازغی در نقش یزید، اجرایی پر انرژی از خود ارائه میدهد که گاهی به مرز اغراق نزدیک میشود، بهویژه در دقایقی که میخندد. اما این سبک بازی در انتقال ویژگیهای منفی و غیرقابل پیشبینی شخصیت یزید مؤثر واقع شده است.
نقش عبیداللهبن زیاد، یکی از چالشبرانگیزترین شخصیتهای سریال است، بهویژه از آن جهت که در ذهن مخاطبان بهویژه با بازی فرهاد اصلانی در «مختارنامه» مرتبط است. حسام منظور با دیدگاهی متفاوت نسبت به این نقش، سعی در ارائه تصویری تازه از عبیدالله دارد؛ تلاشی که میتوان آن را آغازگر بازتعریفی از شخصیتها در سریالهای تاریخی دانست، هرچند که برای قضاوت نهایی هنوز زود است.
در میان بازیگران زن نیز چهرههایی مانند مریم مؤمن و لیلا اوتادی حضور دارند که برخی آنها را هایی تجاری میدانند. با این حال، کارشناسان اذعان دارند که به لحاظ گریم و نقشآفرینی، شبیه به حضورشان در ملودرامهای خانوادگی به نظر میرسند. ممکن است گریمها و طراحی صحنه نیاز به هماهنگی بیشتری با فضای تاریخی سریال داشته باشند، اما به اعتقاد برخی کاربران شبکههای اجتماعی، حضور این چهرهها به جذب مخاطبان عمومی کمک کرده و در واقع دامنه مخاطبان سریال را گسترش داده است.
احمد کاوری در جایگاه کارگردان «مهمانکشی» توانسته است گامی مؤثر در خلق فضایی باورپذیر و جذاب بردارد. این سریال مخاطب را به دل تاریخ میبرد و بستر را برای فهم بهتر موقعیتها و کنشهای دراماتیک آماده میسازد.
در زمینه شخصیتپردازی، هرچند نمیتوان بهطور کامل «مهمانکشی» را اثری بینظیر دانست، اما برخی کاراکترها، از جمله معاویه، با طراحی چندلایه و پیچیدهای، عمق پیدا کردهاند و تماشاگر را درگیر ویژگیهای روانی و تصمیمگیریهایشان میکنند. این تلاش برای فراتر رفتن از چهرهپردازی سیاه و سفید، نقطه امیدبخشی در درام تاریخی معاصر تلقی میشود.
اگرچه در مورد بعضی شخصیتهای فرعی، به ویژه زنان یا شخصیتهای مذهبی، هنوز نشانههایی از تیپسازی و پرداخت سادهتر وجود دارد، به نظر میرسد این بخش نیز در مسیر بهبود قرار دارد و میتوان به پیشرفت آن در ادامه داستان امیدوار بود. سریال با تکیه بر جذابیتهای بصری و تلاش جهت نزدیک شدن به لحن انسانیتر در روایت، توانسته است فاصله خود را با برخی آثار تاریخی کلیشهای کاهش دهد.
در مجموع، «مهمانکشی» در حال تجربة جسورانهای برای ترکیب فرم کلاسیک با نگاهی نو به شخصیتها و درام است؛ تلاشی که هرچند هنوز به بلوغ کامل نرسیده، اما نشانههایی از افقهای نوین در تولیدات تاریخی تلویزیونی ایران را ارائه میدهد.
همزمانی پخش «مهمانکشی» با بازپخش مکرر و پرمخاطب «مختارنامه» داوود میرباقری فرصتی طبیعی برای مقایسه این دو اثر فراهم کرده است. بدون شک «مختارنامه» بهعنوان یکی از نمادهای برجسته درام تاریخی تلویزیون ایران، استانداردی بسیار بالا برای آثار مشابه ایجاد کرده که رسیدن به آن نیازمند زمان، سرمایهگذاری و تجربه است.
با این وجود، «مهمانکشی» در قالب خود تلاشی ارزنده برای روایت بخشی از تاریخ با نگاهی نوین محسوب میشود. هرچند در برخی زمینهها مثل فیلمنامه و هدایت بازیگران هنوز جا برای پیشرفت وجود دارد، اما این اثر بهوضوح نشان میدهد که دنیای درام تاریخی تلویزیون کماکان زنده و امیدوار است.
بهجای آنکه «مهمانکشی» را رقیبی برای «مختارنامه» بدانیم، میتوان آن را گامی مهم در احیای دوباره این ژانر تلقی کرد؛ اثری که ضرورت سرمایهگذاری بیشتر و توجه به انسجام نگارش و کیفیت تولیدات تاریخی را یادآور میشود. این سریال نویدبخش آغاز دورهای تازه از آثار تاریخی در تلویزیون است که میتواند با بهرهمندی از تجربیات گذشته و ظرفیتهای موجود، به جایگاه شایسته و ماندگاری دست یابد.
یکی از نقاط قوت کمتر دیدهشده سریال «مهمانکشی» احیای سنت تحلیل کارشناسی همزمان با پخش اثر است. در سالهای گذشته، بهویژه پس از پخش سریالهایی مثل «مختارنامه» و آثار تاریخی مشابه، شاهد حضور کارشناسان مذهبی و تحلیلگران در کنار این سریالها بودیم.
این رویکرد به عمیقتر شدن درک مخاطب از لایههای مفهومی اثر کمک کرده و همچنین رابطه بین رسانه و مضمون دینی را تقویت مینمود. اما در سالهای اخیر، حضور چنین تحلیلی بهوضوح کمتر دیده شده بود؛ نهتنها در آثار مذهبی، بلکه در تولیدات اجتماعی و ملودرامهای پرحاشیهای که نیاز مبرمی به تحلیل داشتند.
تلویزیون در سریال «مهمانکشی» تا حدی به این کمبود پاسخ داده است. بخش «نکات مهم و تحلیل» با حضور حجتالاسلام سیدعباس موسوی مطلق، یکی از کارشناسان مذهبی معتبر، پس از هر قسمت روی آنتن میرود.
او با تسلط بر تاریخ و روایت، نکات کلیدی هر قسمت را به مخاطب منتقل میکند. این بخش نهتنها به فهم بهتر داستان کمک میکند، بلکه گام مهمی برای پیوند بین عقاید امروز و مفاهیم عمیق تاریخی-مذهبی محسوب میشود. به همین خاطر، بسیاری این بخش را از جذابترین و پربینندهترین لحظات پس از پخش سریال میدانند.
با این حال، این رویکرد مثبت صداوسیما با یک انتقاد جدی نیز مواجه است؛ کمبود تبلیغات و عدم توجه کافی به فضای مجازی. در حالی که «مختارنامه» در زمان پخش و حتی بازپخش خود با ویدیوهای وایرال، گفتگوهای رسانهای و بازتاب گسترده در شبکههای اجتماعی توانسته بود تاثیرگذاری عمیقی بر بینندگان خود بگذارد، «مهمانکشی» از این ظرفیتهای رسانههای نوین بیبهره بوده است.
بهنظر میرسد تلویزیون هنوز به درک دقیق ظرفیتهای پلتفرمهای دیجیتال و لزوم تمرکز بر محتوای مناسب و تبلیغات مؤثر، عقب مانده است. این کمبود، به ویژه در آثاری که با هدف مذهبی تولید میشوند، بیشتر به چشم میآید. طراحی درست تبلیغات و مناسب برای فضای مجازی میتوانست به دیدهشدن بیشتر سریال، افزایش تعامل مخاطب و حتی رشد گفتمان مذهبی در فضای آنلاین منجر شود.