آیا پارس جنوبی درگیر چالشهای تولید شده است؟

میدان پارس جنوبی بهعنوان شاهرگ حیاتی انرژی ایران معرفی میشود؛ میدانی مشترک در عمق خلیج فارس که سالهاست به عنوان موتور محرک پیشرفت و تولید ارز برای کشور به شمار میرود. اما هماکنون، ساکنان و ذینفعان صنعت نفت و گاز با چالشی جدی مواجهاند. کاهش فشار مخزن و نزدیک شدن برخی از فازها به اوج افول تولید، واقعیتی تلخ است که نیازمند توجه فوری است. چنانچه امروز تدابیر لازم اتخاذ نشود، عبور از زمستان به آرزویی دور از دسترس تبدیل خواهد شد.
پارس جنوبی از سال ۱۳۷۶ با هدف تولیدی بینظیر به چرخه فعالیت پیوست و تا مدتها نماد پیشرفت فنی و اقتصادی ایران بود. اما از سال ۱۳۹۹ به بعد، کارشناسان، مدیران و حتی مسئولان قبلی صنعت نفت بهطور مکرر درباره نگرانیهایی از کاهش تدریجی فشار مخزن، افت طبیعی تولید و ضرورت اقدام فوری برای حفظ این شاهرگ انرژی هشدار دادهاند.
طبق آمار رسمی، میدان پارس جنوبی با ۷۰ تا ۷۵ درصد سهم از تولید گاز ملی، نقش کلیدی در تأمین سوخت نیروگاهها، صنایع، پتروشیمیها و حتی تراز صادرات و درآمد ارزی کشور ایفا میکند. کوچکترین اختلال در این زنجیره نه تنها بحران انرژی، بلکه افت تولید بنزین، کاهش صادرات محصولاتی چون اوره و متانول، بیکاری نیروی کار و افت درآمد ملی را بهدنبال خواهد داشت.
افت فشار؛ تهدیدی به اشکال مختلف
کاهش فشار مخزن، اگرچه پدیدهای طبیعی در بسیاری از میدانهای گازی دنیا به شمار میآید، اما در پارس جنوبی حساسیت بیشتری دارد. چرا که این میدان با سرمایهگذاری عظیم، زیرساختهایی متشکل از هزاران کیلومتر لوله و صدها تأسیسات دریایی و خشکی طراحی شده تا بهطور ثابت تولید کند و کاهش تدریجی فشار تهدیدی جدی برای تمام زیرساختها محسوب میشود.
به تأکید کارشناسان، فازهای ۱ تا ۶ و برخی از فازهای جنوبی (مانند ۱۲ و ۱۵ تا ۱۸) به دورهای از افول تولید وارد شدهاند. نرخ کاهش برداشت در برخی فازها به میزان ۱۰ درصد در سال برآورد میشود؛ رقمی که در صورت عدم اقدام فوری معنایی جز گذر تدریجی از مرز هشدار به بحران نخواهد داشت.
چرا افت فشار؟ آیا میشد جلوی آن را گرفت؟
با وجود هشدارهای مکرر در سالهای اخیر، روند اجرایی دولت و پروژههای افزایش فشار با تعلل و بیتوجهی روبهرو شده است. نگاهی به اقدامات کشورهای همسایه، نظیر قطر (در همین میدان مشترک)، به وضوح نشان میدهد که گامهای بهموقع یا پیشگیرانه در تزریق فشار، به عنوان امری استاندارد در صنایع گاز جهانی شناخته میشود.
قطر بیش از ۲۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در پروژه معروف North Field Expansion داشته تا در ۲۵ سال آینده، علاوه بر حفظ سطح تولید، آن را بهبود بخشد. در حالی که ایران با وجود توان مهندسی و فناوری بالا، سالها با تأخیر به مسأله افزایش فشار ورود کرده و امروز نیز بسیاری از قراردادهای مربوط به نصب کمپرسورها و ایستگاههای تقویتی به کندی پیش میروند.
اگر وضعیت افت فشار مخزن بهطور حرفهای مدیریت نشود، عواقب آن تنها به کاهش ظرفیت تولید گاز محدود نخواهد ماند. افزایش وابستگی به سوخت مایع (مانند مازوت و گازوئیل) خود شکلی از آلودگی زیستمحیطی و افزایش هزینههای تولید برای نیروگاهها و صنایع را به همراه خواهد داشت. افزایش خاموشیها در زمستانهای پربازده؛ تجربه سالهای اخیر نشان داده است که هرگاه پارس جنوبی یا خطوط انتقال برای حتی چند ساعت دچار اختلال شوند، بلافاصله دهها شهر و مراکز صنعتی با قطع گاز و برق مواجه خواهند شد.
کاهش توازن گاز و افت صادرات؛ کیفرخواست ایران در شرایط فشار پایین مجبور به کاهش صادرات به کشورهای همسایه و دوست (نظیر عراق و ترکیه) میشود. این مسأله میتواند به وجهه و اعتبار انرژی کشور در بازار منطقهای آسیب برساند.
کاهش تولید محصولات پتروشیمی و پالایشی که بهصورت مستقیم بر درآمد ارزی و مشاغل ملی تأثیر میگذارد.
نقش کارشناسان و موانع شنیدهنشدن علائم خطر
یکی از بزرگترین نقاط ضعف در مدیریت صنعت نفت و گاز، نادیده انگاشتن هشدارهای کارشناسی و گزارشهای میدانی است. بسیاری از متخصصان و حتی مدیران ارشد پیشین بارها در رسانهها از خطر افت فشار مخزن و قصور در پروژههای افزایش فشار خبر دادهاند. اما یا این صداها در شبکه تصمیمگیری نادیده گرفته شده، یا پروژهها در چنبره بوروکراسی و کمبود منابع مالی گرفتار هستند.
نمونه بارز، تأخیرهای چند ساله در تأمین مالی پروژههای کلیدی مانند نصب توربوکمپرسورها، ایستگاههای تقویت فشار و بروزرسانی زیرساختهاست. بهطوری که اکنون بسیاری از فازها با ظرفیت ۶۰ تا ۷۰ درصد نامی خود کار میکنند و افق آینده هر روز تیرهتر از گذشته خواهد بود.
رتبه ایران و قطر؛ میدان مشترک، اما مسیر متفاوت
در میدانی مشترک که نیمه جنوبی آن در تصرف قطر و نیمه شمالی آن در اختیار ایران است، فاصله استراتژیک بهطور پیوسته افزایش یافته است. قطر با راهبردی مبتنی بر سرمایهگذاری نوین و جذب شرکتهای داخلی و خارجی در حوزه فناوری، علاوه بر تثبیت برداشت کنونی، برنامههایی برای افزایش برداشت و حتی صادرات دارد.
ایران، با وجود ظرفیتهای فنی و نیروی انسانی متخصص، به دلیل تحریمهای مالی، عدم دسترسی به سرمایه و گاهی مدیریت ناکارآمد، از قافله افزایش فشار و بهروز رسانی تجهیزات عقب مانده است. امروز، برداشت روزانه ایران کمتر از ۵۰ درصد همسایه جنوبی است و اگر راهکار عاجلی تامین نشود، این شکاف هر روز عمیقتر خواهد شد.
زمستان ۱۴۰۴ در حال نزدیک شدن است؛ آیا پارس جنوبی آماده است؟
تجربه زمستانهای اخیر نشان داده که حتی کوچکترین اختلال در تولید میدان پارس جنوبی میتواند صدها شهر و هزاران واحد صنعتی را به بحران جدی دچار کند. گزارشهای رسمی پیشبینی میکند اگر وضعیت افت فشار مهار نشود، در ۵ تا ۷ سال آینده تولید میدان تا ۲۵۰ میلیون مترمکعب کاهش خواهد یافت. بهصورت ساده، این رقم به معنای تحقق سناریوهای ناترازی بلندمدت و خاموشیهای ناخواسته در کشور خواهد بود.
آیا راهحلی وجود دارد؟
با وجود تمام چالشها، هنوز فرصت برای یافتن راهحل وجود دارد؛ با این حال، این فرصت نیازمند جسارت و اقدام سریع در مدیریت است. پیشنهادات معین و روشنی در این زمینه وجود دارد: سرعتبخشی به فرآیند دریافت مجوزها و تصمیمگیریهای کلان برای اجرای پروژههای مربوط به افزایش فشار، تأمین مالی و تخصیص ارز برای خرید توربوکمپرسور و تجهیزات فنی جدید، بهرهگیری از ظرفیت بالای پیمانکاران داخلی نظیر مپنا، پتروپارس و اویک، انتقال فناوریهای پیشرفته، و برنامهریزی مناسب برای تعمیرات و بهروزرسانی فازهای میدان با الگوبرداری از تجربیات موفق قطر.
اکنون میدان پارس جنوبی در مرحلهای سرنوشتساز قرار گرفته است؛ تلاقی هشدار و بحران. هرگونه تعلل یا بیتفاوتی در مواجهه با افت فشار مخزن میتواند این میدان عظیم را زودتر از آنچه که تصور میشود، به آستانه افول تولید برساند و زنجیرههای اقتصادی و انرژی کشور را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
نباید فراموش کنیم که نجات پارس جنوبی تنها یک پروژه فنی نیست؛ بلکه موضوعی استراتژیک برای امنیت، معیشت و آینده اقتصادی ایران است. اگر امروز به هشدارها توجه شود و پروژههای افزایش فشار با تأمین مالی مطلوب و تصمیمات بهموقع اجرایی شوند، امید به عبور موفق از زمستان، شکوفایی اقتصادی و پایداری انرژی همچنان زنده خواهد ماند.