تحلیل سپهبد صیاد شیرازی از «کربلای۵»
تبلیغات صدام هنوز مشغول بزرگنمایی درباره کربلای 4 برای اعراب بود که در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ رزمندگان سپاه عملیات «کربلای ۵» را در منطقه شلمچه آغاز کردند. ایران اعلام کرده قصد دارد در این عملیات ماشین جنگی دشمن را از کار بیندازد.
به گزارش ایسنا، ایران سال ۶۵ را سال سرنوشت جنگ نامید. دنیا نیز همین را میخواست، اما نه به قیمت پیروزی ایران. ابتدا آمریکا کوشید با ارسال نمایندگانی به ایران ردپایی در میان سیاستگذاران جمهوری اسلامی ایران پیدا کند و جنگ را با صلح به شیوه آمریکایی به پایان برسانند. دستور امام به مقامات تاثیرگذار به عدم گفتگو با نماینده رئیس جمهور آمریکا و افشای سفر مک فارلین برای دولت ریگان رسوایی به بار آورد.
آنها برای انتقام بر فشار به ملت ایران افزودند و مردم ایران سال بسیار سختی را گذراندند منابع نفتی و انرژی ایران با اطلاعاتی که آمریکا به عراق میداد مورد هدف قرار میگرفت و ذخایر ارزی ایران به شدت کاهش یافت و از سوی دیگر مستشاران شوروی، ارتش عراق را بازسازی کردند. اکنون صدام احساس میکرد قدرت بازپس گیری فاو را دارد پس خود را آماده حمله میکرد.
بیشتر بخوانید:
*درگذشت مردی که با کلت و کیک به تهران آمد
*گذری بر درگیری دریایی آمریکا با ایران
*درگذشت جعبه سیاه ماجرای مکفارلین
سپاه برای پیش دستی در سوم دی ماه ۱۳۶۵ عملیات «کربلای۴» را آغاز کرد به علت آمادگی دشمن پرونده این عملیات در کمتر از ۲۴ ساعت بسته شد. تبلیغات صدام هنوز مشغول بزرگنمایی در شکست این عملیات برای اعراب بود که در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ رزمندگان سپاه عملیات «کربلای ۵» را در منطقه شلمچه آغاز کردند. ایران اعلام کرده قصد دارد در این عملیات ماشین جنگی دشمن را از کار بیندازد.
«کربلای۵» عملیات بسیار سختی بود. طوری که سختتر از آن در طول هشت سال جنگ، کسی ندیده بود و ندید. این عملیات حدود ب۲۰ روز طول کشید. ارتش عراق تمام دارایش را به میدان آورد. رزمندگان بسیجی جانانه مقاومت کردند. دو طرف تلفات زیادی دادند. بنا به اطلاعیه قرارگاه خاتم الانبیا که در هشت اسفند۶۵ در خاتمه این عملیات، صادر شد؛ ارتش عراق در این عملیات بیش از ۴۰ هزار کشته و زخمی و بیش از ۷۰۰ تانک و نفربر و ۸۰ هواپیما از دست داد.
هر چند این عملیات در آن روز برتری نظامی ایران را در جنگ نشان داد، اما به اعتقاد تحلیلگران نظامی در دراز مدت به نفع ایران تمام نشد. زیرا بخش اعظمی از توش و توان جنگی ایران صرف این عملیات شد طوری که بعد ها نیروهای مسلح موفق به ترمیم آن نشدند. در حالی که عراق به کمک تسلیحات اهدایی قدرتهای بزرگ و نیز با مستشاری ژنرالهای شوروی توانست، دست به یک بازسازی اساسی در ارتش خود بزند، طوری که در کم تر از دو سال در همه زمینهها نسبت به ایران برتری داشت.
ارتش عراق فقط در نیروی انسانی از۲۵ لشگر به۵۰ لشگر رشد پیدا کرد. این همه در حالی بود که ایران به شدت در تحریم اقتصادی و تسلیحاتی قرار داشت. تمام درآمد ارزیش به کمی بیش از پنج میلیارد دلار کاهش یافته بود که سه میلیارد آن صرف جنگ می شد. عراق تنها از شوروی و فرانسه بیش از۱۲ میلیارد تسلیحات گرفته بود. فرماندهان ایرانی که از تغییر و تحول ارتش عراق بی اطلاع نبودند، دریافتند که قصد دشمن فعل و انفعالات در جنوب است. پس جنگ را به غرب کشاندند و چند عملیات انجام دادند که مهمترین آن «والفجر۱۰» بود که ایران موفق شد شهر حلبچه را بگیرد.
در این عملیات نظامیان عراقی به طور لجام گسیخته شهر را به گلوله شیمیایی بستند. مردم بیگناه حلبچه قتل عام شدند و یکی از فجیحترین جنایتهای قرن صورت گرفت اما دنیا چشم هایش را به روی این جنایت بست. صدام گستاخانه گفت: «عراق از کلیۀ سلاح های ممکن برای وادار ساختن ایران به آتش بس استفاده خواهد کرد.»
در اسفند۶۶ موشکهای دوربرد عراقی به تهران هم رسید. این در زمانی بود که در آستانه انتخابات مجلس سوم اختلافات داخلی مسؤولان کشور در قالب دو گروه سیاسی ظاهراً با گرایشات اقتصادی چپ و راست بر ملا شده بود و طرفداران هر گروه برای از میدان بدر بردن رقیب افشاگریها و پرده بریها میکردند. متأسفانه دامنۀ این اختلافات به میان رزمندگان هم کشیده شد.
چند روز بعد از این تاریخ آمریکا به دو سکوی نفتی ایران حمله کرد. همزمان با آن عراق نیز به فاو حمله کرد. چون عمده نیروهای ایرانی در جبهه غرب بودند، با استفاده گسترده سلاح های شیمیایی موفق شد در کم تر از۳۶ ساعت بندر فاو را باز پس گیرد. این سرآغاز سلسله حملههایی برای ارتش عراق بود که توانست در حدود دو ماه اغلب اراضی را که ایران در طی چندین سال گرفته بود باز پس گیرد. مانند جزایر مجنون، بخشهایی از شلمچه و حتی مجدداً به سوی مرزهای ایران خیز بردارد. در چنین شرایطی آمریکا گامی دیگر برداشت و عملاً وارد جنگ با ایران شد.
این بار رزمناو وینسنس هواپیمای مسافربری ایران در آسمان خلیج فارس سرنگون کرد.مسافران بیگناه که عمده آنان زن و بچه بودند که به دبی میرفتند، به دریا ریخته شدند. رئیس جمهور آمریکا در توجیه این جنایات گفت: «این فاجعه ضرورت دستیابی به صلح را با حداکثر شتاب، دو چندان ساخته است.»
اکنون جنگ بین المللی شده بود. ایران متهم به جنگ طلبی بود. چون برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل، شرط و شروط داشت. پس به همین بهانه میشد هر گونه حمله به او را برای افکار عمومی توجیه کرد. در حالی که شرط ایران اعلام عراق به عنوان آغازگر جنگ پیش از آتش بس بود. اکنون نگاه تمام مسؤولان نظام به امام خمینی بود. ایشان هرچند برای تأدیب آمریکا نظر دیگری داشتند، اما آن روز از نظر خود چشم پوشیدند و بنا به پیشنهاد مسؤولان عالی رتبۀ نظام با پذیرش قطعنامه پیش از اعلام آغازگر جنگ موافقت کردند.
روز۲۷ تیر تعداد زیادی از مردم ایران مانند هر روز برای شنیدن اخبار ساعت۱۴۰۰ رادیوشان را باز کرده بودند که ناگهان خبری شنیدند که اصلاً انتظار شنیدنش را نداشتند. گویندۀ نامه ای از رئیس جمهور به دبیر کل سازمان ملل خواند که ایشان نوشته بودند: «با تأیید مجدد تلاش های انجام شده و اطمینان قلبی با اقدامات آن جناب و به منظور یاری نمودن دبیر کل در جهت استقرار امنیت بر اساس عدالت، جمهوری اسلامی ایران قطعنامۀ۵۹۸ را رسماً پذیرفته است.»
منبع:
در کمین گل سرخ(روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی)، محسن مؤمنی، سوره مهر صفحه ۳۵۲ تا ۳۵۵.
انتهای پیام